کد مطلب:106670 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

نامه 047-وصیت به حسن و حسین











[صفحه 200]

از وصایای امام (ع) به امام حسن و امام حسین (ع) موقعی كه ابن ملجم (خدایش او را از رحمت خود دور كند) آن بزرگوار را ضربت زد. بغیت كذا: چنین خواستم، اغباب افواههم: روزی به آنان غذا دهند و روزی ندهند. مناظره: نگهداری و مراقبت تدابر: از یكدیگر بریدن و دوری كردن. مثله: اعضای بدن كسی را بریدن، مورد عبرت قرار دادن. شما را به ترس از خدا سفارش می كنم. و این كه مبادا شما به دنبال دنیا بروید، هر چند كه دنیا در پی شما بیاید و مبادا به چیزی از دنیا كه از دست داده اید اندوهگین شوید، و سخن راست و درست بگویید و برای پاداش اخروی كار كنید، دشمن ستمكار و یار ستمدیده باشید. شما و تمام فرزندان و خاندانم و هر كه را نامه ام به او برسد، به تقوی و ترس از خدا و نظم و ترتیب كارتان و اصلاح و آشتی در اختلاف میان خود، سفارش می كنم، زیرا من از جد شما شنیدم كه می فرمود: اصلاح ذات البین از نماز و روزه بالاتر است خدا را خدا را در حق یتیمان، آنها را یك دهان سیر و یك دهان گرسنه به صورت نوبتی نگاه دارید، و مبادا در نزد شما ضایع و تباه شوند. خدا را درباره ی همسایگانتان، زیرا آنان مورد وصیت و سفارش پیامبرتان هستند، پیامبر (ص) همو

اره درباره ی آنان سفارش می كرد تا آنجا كه ما گمان بردیم برای آنان می خواهد میراث قائل شود. خدا را خدا را درباره ی قرآن، مبادا دیگران در عمل بدان بر شما پیشی گیرند. خدا را خدا را درباره نماز كه ستون دین شماست. خدا را خدا را درباره خانه خدا (مكه) مبادا تا زنده اید آنجا را خالی گذارید، زیرا اگر آن به حال خود رها شود بی درنگ عذاب خواهید دید. خدا را خدا را در مورد جهاد با ثروتها و جانها و زبان و بیانتان در راه خدا. به شما دوستی باهم و بخشش به یكدیگر را توصیه می كنم و از دوری و جدایی از هم، شما را برحذر می دارم. مبادا امر به معروف و نهی از منكر را ترك كنید كه بدكرداران بر شما مسلط خواهند شد، آنگاه هرچه دعا كنید به اجابت نخواهد رسید. امام (ع) آنان را به چند چیز سفارش كرده است: اول چیزی كه سفارش فرموده است، تقوی الهی است كه اساس همه ی كارهای خیر است. دوم: پارسایی در دنیا، و مبادا كه آنها در پی دنیا باشند، هر چند كه دنیا در پی آنان برآید، یعنی با آنچه كه به صورت خیر و نیكی در خود آماده ساخته و بر آنها روآورد. كلمه ی البغیه: رغبت را به اعتبار آسان قرار گرفتن در اختیار آنان یعنی فراهم آمدن وسایل خیر دنیایی برای ایشان،

استعاره آورده است، از آن رو كه دنیا به این اعتبار گویی طالب و راغب آنهاست. سوم: مبادا بر آنچه از دست داده و از خیرات دنیا محروم مانده اند افسوس خورند، كه این تاسف نخوردن خود از لوازم پارسایی واقعی در دنیاست. چهارم: آن كه نباید جز حق را بگویند، و آن همان چیزی است كه از اوامر و نواهی خداوند شایسته ی گفتن است، و دیگر آن كه كار را برای اجر اخروی انجام دهند: یعنی گفتار و رفتارشان به این دو محدود گردد. پنجم: آنكه با ستمگر دشمن، و یاور ستمدیده باشند، و این خود از لوازم گفتن حرف حق و عمل كردن به خاطر حق است، زیرا كسی كه طرفدار عدالت راستین است ناگزیر باید از ستمگر متمایل به سمت ظلم و جور دوری كند، و با او بستیزد تا این كه او را به راه فضیلت عدالت باز گرداند، پس در این صورت یار و یاور ستمدیده خواهد بود. سپس دوباره برای تاكید برمی گردد، و امام حسن و امام حسین (ع) و تمام فرزندان، خاندان و هر كس از بندگان خدا را كه وصیتنامه اش به او برسد را، به تقوا و ترس از خدا سفارش می كند، در حالی كه آن را تكرار نموده و در ادامه ی آن صفات و خصال دیگری را نیز به شرح ذیل بیان می كند: 1- اصلاح و آشتی میان دو طرف اختلاف. و كلمه ی: ذات كن

ایه از حالتی است كه باعث جدایی و دوری گردد. بعضی گفته اند: حالتی است بین دو كس، دو قبیله و یا مردی با خانواده اش. امام (ع) دستور آشتی دادن بین آن دو از فساد و تباهی داده است. و بعضی گفته اند: احتمال دارد، مقصود از بین در اینجا وصل و مقصود از: ذات، هوای نفس باشد، یعنی هوای نفسی را كه به شما ارتباط دارد، از فسادی كه گرفتار است نجات دهید. و گفته شده است: كه كلمه ی: ذات كلمه ای است در غیر محل و زاید، مانند آیه مباركه: و اتقو الله و اصلحوا ذات بینكم. آشتی و اصلاح ذات البین از لوازم انس و محبت در راه خداست، و آن خود فضیلتی است زیر پوشش صفت عفت و پاك نفسی. امام (ع) آنان را به اصلاح ذات البین وادار كرده است، به دلیل روایتی كه خود از پیامبر خدا (ص) شنیده است و آن روایت این است: اصلاح ذات البین از نماز و روزه ی تمام عمر بالاتر است، و دلیل برتری در اینجا همان است كه قبلا به اطلاع رسید كه مهمترین هدف شارع (ص) جمع آوری مردم در مسیر حركت به سوی خدا و پیوند آنان در رشته ی دین خداست، و این كار با رو در رو شدن و اختلاف بین آنها و وجود فتنه در میان آنها امكان ندارد، بنابراین، سازش و صلح میان مردم از جمله مهمترین چیزهایی است ك

ه وصول به هدفهای شارع مقدس جز به وسیله ی آنها میسر نمی شود، و این جهت در نماز و روزه، وجود ندارد، زیرا بدون نماز و روزه، رسیدن به هدف نام برده امكان پذیر است، از این رو برتری آن بر نماز و روزه ثابت شد. این خبر به منزله ی صغرای قیاس مضمری است كه كبرای آن چنین است: هرچه كه این طور باشد، پس باید انجام داد. 2- امام (ع) آنان را درباره ی یتیمان از خداوند ترسانده و از گرسنه نگهداشتن آنان نهی كرده است. و این مطلب را با تعبیر: اغباب افواههم، یعنی به نوبت نگهداری دهانهایشان، در كنایه بیان كرده است، زیرا در چنین حالتی احتمال گرسنه ماندن آنهاست. سپس ایشان را از تباه ساختن یتیمان برحذر داشته است، چرا كه لازمه ی آن، امر به نیكی و احسان بدیشان است و آن خود فضیلتی است از فضایل عفت و پاكی. 3- سفارش درباره ی همسایگان و ترس از خدا درباره ی آنها كرده و در خصوص به دست آوردن دل آنها و گرامی داشت ایشان به دلیل سفارش پیامبر خدا (ص) درباره ی آنان، توجه داده است، و به خاطر تاكید نسبت به حفظ حقوق همسایگان مانند حفظ وصیت پیامبر (ص) درباره ی ایشان، آنان را عین وصیت تعبیر فرموده است. این نوع مجاز از باب تسمیه ی شی ء به نام متعلق است. سخن

امام (ع): ما زال... سیورثهم، تفسیری برای وصیت مورد ذكر است، و آن عبارت نیز به منزله ی صغرای قیاس مضمری است كه كبرای آن در حقیقت چنین است: و هر چه پیامبر (ص) درباره ی آن این چنین سفارش كرده باشد به طور حتم باید حفظ شود. 4- سفارش درباره ی محتوای قرآن كریم، یعنی قوانین و دستورها و ترس از خدا در صورت ترك آنها، و نهی از این كه مبادا دیگران در عمل به قرآن پیشی گیرند، كه این خود باعث شتافتن و پیشی گرفتن بدوست. 5- سفارش به فرمان نماز و ترس از خدا درباره ی آن، و بر فضیلت نماز به وسیله قیاس مضمری توجه داده است كه صغرای آن جمله ی: فانها عمود الدین، می باشد، و آن عین حدیثی است كه ما قبلا نقل كردیم و كبرای مقدر نیز چنین است: و هر آنچه آن طور باشد لازم است كه با به پا داشتن آن دین به پا داشته شود. 6- سفارش درباره ی خانه ی خدا و نهی از ترك زیارت آن در تمام طول عمر، و راز مطلب قبلا گذشت. و بر فضیلت دیگری برای خانه ی خدا توجه داده است كه باعث می شود تا انسان همیشه در ملازمت آن باشد و آن این كه ترك زیارت خانه ی خدا، موجب می شود كه خداوند به كسانی كه زیارت خانه ی او را ترك كرده اند به دیده ی رحمت ننگرد، و از آنان محافظت و مراق

بت نكند، زیرا كسی كه حرمت خدا را درباره ی خانه اش نگه ندارد، و به خاطر خدا از خانه اش پاسداری نكند، خداوند نیز او را حفظ و نگهداری نخواهد كرد، و احتمال دارد كه مقصود امام (ع) این باشد كه در آن صورت دشمنان به شما مهلت نخواهند داد و حرمت شما را نگاه نخواهند داشت، زیرا گرد آمدن مسلمانان در بیت الله و مراقبت از آنجا باعث عزت آنان با لطف خدا خواهد شد و چنگ زدن به ریسمان خدا باعث جلب عنایت خداوند نسبت به مردم چنگ زننده و ترس دشمنان از آنان و فزونی جمعیت و همسویی ایشان می گردد. 7- سفارش به جهاد با مال و جان و زبان در راه خدا و ترس از خدا بابت فروگذاردن آن، و جهاد از چیزهایی است كه قبلا فضیلت آن را دانستی. 8- سفارش به پیوند و بخشش نسبت به یكدیگر، یعنی هر كدام نسبت به دیگری در راه خدا از كمك خود دریغ ندارد. 9- برحذر داشتن از دوری و جدایی از یكدیگر و دلیل آن نیز روشن است. 10- نهی از ترك امر به معروف و نهی از منكر، كه این خود به معنی دستور به انجام آنهاست. و به دلیل پیامد بد آن، و فراهم آمدن زمینه ی تسلط اشرار بر آنها، و قبول نشدن دعایشان، آنان را از ترك این دو فریضه برحذر داشته است. و دلیل فراهم آمدن چنین زمینه ای این

است كه اگر جامعه امر به معروف و نهی از منكر را ترك كند این امر باعث بروز منكر و كاستی معروف از طبیعت افراد بدكردار شده و زمینه ی تسلط و غلبه ی آنان و زمامداری تبهكاران فراهم می آید. این خود باعث فزونی بدی و بدكاران و كاستی شایستگان و سستی همت آنها از تقاضای نزول رحمت پروردگار وسیله ی دعایشان می گردد و در نتیجه هرچه دعا می كنند مستجاب نمی شود.

[صفحه 202]

آنگاه فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! هرگز من راضی نیستم كه شما را در حالی ببینم كه در خون مسلمانان دستتان را به سختی فرو برده اید به بهانه ی این كه می گویید: امیرالمومنین را كشتند، امیرالمومنین را كشتند! بدانید كه در عوض من به جز كشنده ی من كسی دیگر را نباید بكشید. به دقت توجه كنید اگر من بر اثر ضربت ابن ملجم به شهادت رسیدم، در عوض یك ضربت او شما هم به او یك ضربت بزنید، و مبادا او را مثله كنند، زیرا من از پیامبر خدا (ص) شنیدم كه می فرمود: مبادا كسی را مثله كنید هر چند كه سگ هار باشد. آنگاه امام (ع) به دنبال این سخنان، افراد خویشاوند خود از فرزندان عبدالمطلب را بخصوص در مورد خون خویش و سفارش به چند مطلب زیر، مخاطب قرار داده است: اول: آنها را از ایجاد آشوب به بهانه ی كشته شدن او، منع كرده و فرموده است: مبادا شما را در حالی ببینم كه دستتان را در خون مسلمانان به شدت فرو برده اید، كنایه از این كه دست به كشتار زده اید. عبارت: تقولون: قتل امیرالمومنین می گوید: امیرالمومنین را كشتند، حكایت از جریان عادی و معمول است كه هر فرد خونخواه به هنگام هیجان زدگی برای اظهار بهانه و دلیلی كه انگیزه ی او بر ایجاد آشو

ب است بر زبان می آورد. دوم: آنان را از كشتن كسی جز قاتل خود نهی كرده است، زیرا اقتضای عدل و داد همین است. سوم: آنها را با عبارت: انظروا... هذه هشدار داده است كه ابن ملجم را به صرف ضربت زدن جایز نیست بكشند، چه ممكن است به دلیل دیگر مرگ فرارسد، مگر این كه یقین كنند علت مرگ همان ضربت بوده است. چهارم: به آنان دستور داده است، ابن ملجم را در برابر یك ضربت كه زده است، تنها یك ضربت بزنند، زیرا اقتضای عدل و داد باز همین است. پنجم: از مثله كردن او به دلیل روایتی كه خود از پیامبر (ص) شنیده است، نهی فرموده. توضیح آن كه در مثله كردن نوعی تجاوز حتمی و سنگدلی و فرونشاندن آتش خشم وجود دارد، كه تمام اینها از اخلاق ناپسند و پستی است كه باید از آنها خودداری كرد. این نقل قول پیامبر (ص) به منزله ی صغرای قیاس مضمری است كه كبرای مقدر آن نیز چنین است: و هرچه را كه پیامبر خدا (ص) نهی كرده است نباید آن را انجام داد. توفیق از جانب خداست.


صفحه 200، 202.